خوش بینی در برابر بدبینی: یک انتخاب سخت!
به گزارش مقاله های علمی، خبرنگاران، ترجمه کامران برادران: این پرسشی است که گاه با آن روبرو شده ایم: آیا خوش بین بودن منطقی است یا خیر. برای کسی که نگاهی به اخبار و شرایط دنیا انداخته باشد، چنین پرسشی ممکن است احمقانه به نظر برسد. واقعا چه چیزی می تواند این باور را توجیه کند که همه چیز خوب پیش خواهد رفت؟
شاید با این که همه چیز خوب پیش می رود موافق نباشید. اما ممکن است همچنان فکر کنید که خوش بینی نسبت به بعضی چیزها منطقی است. این ممکن است مستلزم تعلیق موقت بعضی از آن سرفصل های بدبینی - در خصوص تغییرات آب و هوا، حقوق زنان یا آینده دموکراسی- باشد: یا ضرورت شروعی کوچک در زمینه امور کوچک و جزئی. مطمئناً برای بعضی افراد خوش بینانه زندگی کردن منطقی به نظر می رسد ؛ مثلاً داشتن خانه، تدریس چند کلاس جالب و لذت بردن از معاشرت با دوستان خوب می تواند چنین احساسی را در بعضی افراد ایجاد کند.
ممکن است فکر کنید مواردی از این دست فقط یک موضوع مرتبط باعقل سلیم است، نه خوش بینی: شواهد خوبی در دست دارید که نشان می دهد احتمالاً خانه تان از الان تا اول ژانویه خراب نخواهد شد. اما مجموعه ای از موارد جالب تر وجود دارد، مواردی که ادله چندان قدرتمندی درباره آن ها وجود ندارد.
فرض کنید شغل جدیدی مانند بازیگری را شروع نموده اید. شما در نمایشنامه های مدرسه بازی نموده بودید و کارتان هم خوب بود، اما هرگز سعی ننموده اید در آن حرفه ای شوید. آیا منطقی است که باور کنید قطعاً پیروز خواهید شد؟ بعضی ممکن است بگویند اگر خود را باور نداشته باشید هرگز پیروز نخواهید شد، در این صورت البته منطقی است که خوشبین باشید. در عین حال، اگر شغل روزانه خود را برای تعقیب رویای هالیوود رها کنید، شانس پیروزیت شما کم تا بی نهایت کوچک خواهد بود و این خطر احتمالاً هزینه ای جدی به همراه خواهد داشت. در واقع ممکن است هوشمندانه تر باشد که نسبت به آینده خود بدبین باشید.
اما شاید بازیگر شدن مثال بدی باشد، زیرا هر کاری که انجام می دهید بعید است پیروز شوید. چند نمونه وجود دارد که در جهت دیگر بد هستند، که در آن شانس پیروزیت شما به قدری خوب است که به هم ریختن آنها سخت است. چیزی که واقعاً جالب است مجموعه مواردی است که در میانه این دو حد قرار دارند، که در آن شانس واقعی پیروزیت دارید، اما فقط در صورتی که به خودتان ایمان داشته باشید. به جای کوشش برای بازی در فیلم بعدی جیمز باند، به سراغ نقش اصلی در تئاتر محله تان بروید. این کار هم هنوز چالش برانگیز است، اما احتمالاً می توانید در صورت داشتن اعتماد به نفس کافی از پسش بربیایید.
خب، نتیجه چه شد: برای خود یک هدف قابل دستیابی معین کنید، به خود ایمان داشته باشید و آن را انجام دهید؟ این خیلی خوب به نظر می رسد، اما هنوز یک نقطه ضعف وجود دارد. اگر همه این کارها را انجام دهید و باز هم نقش را به دست نیاوردید، می تواند بسیار آسیبی جدی به روحیه تان وارد کند. جیمز باند بعدی نشدن یک چیز است، اما اگر در یک نمایشنامه محلی هم نتوانستید نقشی پیدا کنید چه؟
اگر بتوانید قبل از غوطه ور شدن در جهانی رویا اطلاعات بیشتری کسب کنید، عالی خواهد بود. در این صورت، می توانید انتخاب هوشمندانه تری داشته باشید. اما تنها راه برای دانستن اینکه چقدر توانایی دارید این است که آن را امتحان کنید. بنابراین شما با دو گزینه ناقص روبرو اید: کاری انجام ندهید و خطر پشیمانی را به جان خریداری کنید، یا این که دست به عمل زده و خطر ناامیدی را در لیست قرار دهید. این تقریباً کافی است که شما را در کنار ساموئل بکت قرار دهد، که شخصیت هایش مدام در خصوص بی رحمانه بودن امید صحبت می نمایند.
شاید بدبین بودن در خصوص پیروزیت خود در صحنه خوب باشد. اما در خصوص مسائل بزرگی که قبلاً به آن اشاره کردیم، چه می توان گفت: تغییرات آب و هوا، حقوق زنان، آینده دموکراسی؟ اگر هیچ کس باور نداشته باشد که امکان ایجاد تفاوت وجود دارد، هیچ کس کاری انجام نخواهد داد و ما واقعاً محکوم به فنا خواهیم بود.
البته در خصوصی مانند تغییرات آب و هوایی، خوش بینی راه چاره نبوده و مسلماً بخشی از مشکل است. مردم فکر می نمایند که این مسئله روی آنها تأثیر نمی گذارد، یا اینکه شخص دیگری مسئله را حل می نماید و بنابراین به خود زحمت نمی دهند کاری انجام دهند. اما آیا این خوش بینی است یا فقط از خود راضی بودن؟ آیا تفاوتی بین این دو وجود دارد؟
منبع:
https://www.philosophytalk.org/blog/humans-optimistic-animal
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران