وقتی شاعران فریب سعدی را می خورند
به گزارش مقاله های علمی، پرویز خائفی با اشاره به این که شیوه فریبنده سعدی سهل و ممتنع است و باعث می گردد که گروهی از شاعران فریب سادگی آن را بخورند، به بیان غزلی از این شاعر که به گفته او در یکی از روزهای نوروز در سده هفتم سروده شده، می پردازد.

به گزارش مقاله های علمی، این شاعر و حافظ پژوه فقید در نوشتاری با عنوان عیدانه: سعدی، نوروز و بهار (منتشرشده در ماهنامه گزارش - اسفند 1377 و فروردین 1378 شماره 97 و 98) نوشته است: طبیعت شیراز اصولا شاعرپرور است. درست است که تا حدود قرن هفتم شیراز شاعر چندان سرشناسی ندارد و شعر بیشتر توصیف های رئالیستی منوچهری و فرخی و رودکی است و سبک خراسانی حاکم بر شیوه شعر است اما به مجرد پیدایش سعدی کفه ترازوی شعر به سود سبک عراقی و غزل های عاشقانه و تغزلی سعدی یله می گردد تا آن جا که شاعران دیگر مناطق هوای ملاقات شیراز را می نمایند و گاهی تصور می نمایند باید به شیراز بروند تا به شیوه سعدی و بعد با حافظ غزل بگویند. شیوه فریبنده سعدی سهل و ممتنع است و باعث می گردد که گروهی از شاعران فریب سادگی آن را بخورند و به اقتفا و استقبال او بروند و راه راستین استعداد خویش را هم از دست بدهند و در پیروی از سعدی هم شکست بخورند و حتی چند قرن شعر فارسی به جای آن که به ابداع و آفرینش بگذرد به پیروی ناپیروز از این دو چهره پیروز شیراز - حافظ و سعدی - به بیراهه برود. کسی مثل قاآنی پریشان را ساخت که به راستی پریشان بود و شاعران بزرگی مثل خاندان وصال و انجمن های اصفهان مثل انجمن نشاط و انجمن خاقان و غیره تنها دنبال نمایندگان ناپیروز شیوه سعدی بودند. به هر صورت شعر سعدی و سرزمین گشاده و سرسبز شیراز آن چنان در یک یک واژگان سعدی متجلی می گردد که وقتی شعر سعدی را ترنم می کنی سروهای ناز شیراز و بوستان های سرسبز قدیمی آن در دامنه کوه های شمالی را حس می کنی. این واقعیت چنان شیراز و نوروز آن مثل سایر می گردد که خود سعدی که دنیا آن روز را تفرج کنان زیر پا گذاشته می گوید:
چه خوش سپیده دمی باشد آن که ببینم باز
رسیده بر در الله اکبر شیراز
اعتدال هوا در شیراز چنان است که هرگز نه گرمای آزاردهنده دارد و نه سرمای رنج آور؛ سخن سعدی نمایانگر این تناسب هواست:
باد صبح و خاک شیراز آتشی است
هر که را در وی گرفت آرام نیست
شاعران دیگر نیز دیده و نادیده به توصیف این شهر همواره بهار پرداخته اند. خواجو می گوید:
هر نسیمی که ز شیراز نخیزد باد است
خنک آن باد که از جانب شیراز آید
سلمان ساوجی که همواره هوس ملاقات شیراز را داشته می سراید:
سحرگه بلبلی آواز می کرد
همی نالید و با گل راز می کرد
خیال آب رکناباد می پخت
هوای خطه شیراز می کرد
او در جای دیگری از این نوشتار آورده است: سعدی غزلی دارد که به یقین در یکی از روزهای نوروز در سده هفتم گفته. ابیاتی از آن را که به خصوص نشانگر تغییر هوای سرد زمستانی و آمدن شکوه بهاران است و حتی اشاره می نماید که زمان آن رسیده که منقل و آتشدان و مجمر به کناری ببرند در این جا نقل می کنیم:
برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه در طبق نه
منقل بگذار در شبستان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه می نمایند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
وین پرده بگوی تا به یکبار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
سعدی چو به میوه می رسد دست
سهل است جفای بوستان بان
منبع: خبرگزاری ایسنا